{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
فراموشی می آید مثل همین پائیز با ابرهای سهمگینش دیروز برگ خشکی دیدم که نمی دانست از کدام شاخه جدا شده
انسان ممکن است با یک نفر بیست سال زندگی کند و آن شخص برایش یک غریبه باشد می تواند با یک نفر بیست دقیقه وقت بگذراند و تا آخر عمر فراموشش نکند
شیشه های شکسته تعویض می شوند پل های شکسته ، تعمیر آدم های شکسته ، فراموش …
آنقدر مشغول بزرگ شدن هستیم که گاهی فراموش می کنیم پدر و مادرمان در حال پیر شدن هستند
گاهی باید کسانی را از گذشته مان فراموش کنیم به یک دلیل ساده آن ها به آیندمان تعلق ندارند همین
میدونی بن بست زندگی کجاست؟ وقتیه که نه حق رسیدن داری! نه توان فراموش کردن !
جدیدا اسم خیانت شده یه اشتباه که باید ببخشی و فراموش کنی وگرنه محکوم میشی به کینه ای بودن
تو ماه را بیشتر از همه دوست میداشتی و حالا ماه هر شب تو را به یاد من میآورد میخواهم فراموشات کنم اما این ماه با هیچ دستمالی از پنجرهها پاک نمیشود
یک بار دیگر دلم را قانع کردم فراموشت کند اما این دفعه برای فراموش کردنت نه سیگار کشیدم و نه دلتنگی و این یعنی پایان من و تو
خاموشی بهانه است مشترک مورد نظر قصد فراموشی دارد
فراموش می شوم راحت تر از رد پایی بر برف که زیر برفی تازه دفن می شود راحت تر از خاطره ی عطر گیجی در هوا که با رهگذری تازه از کنارت رد می شود
یادت هست ؟ جــناق می شکستیم می گفتیم : ” یادم تــــو را فرامــــوش ” ولی امـــــــروز تمام استخوانهـــــایم شکــــــــسته باز هم تو را فراموش نکردم !
فراموشی می آید مثل همین پائیز با ابرهای سهمگینش دیروز برگ خشکی دیدم که نمی دانست از کدام شاخه جدا شده
انسان ممکن است با یک نفر بیست سال زندگی کند و آن شخص برایش یک غریبه باشد می تواند با یک نفر بیست دقیقه وقت بگذراند و تا آخر عمر فراموشش نکند
شیشه های شکسته تعویض می شوند پل های شکسته ، تعمیر آدم های شکسته ، فراموش …
آنقدر مشغول بزرگ شدن هستیم که گاهی فراموش می کنیم پدر و مادرمان در حال پیر شدن هستند
گاهی باید کسانی را از گذشته مان فراموش کنیم به یک دلیل ساده آن ها به آیندمان تعلق ندارند همین
میدونی بن بست زندگی کجاست؟ وقتیه که نه حق رسیدن داری! نه توان فراموش کردن !
جدیدا اسم خیانت شده یه اشتباه که باید ببخشی و فراموش کنی وگرنه محکوم میشی به کینه ای بودن
تو ماه را بیشتر از همه دوست میداشتی و حالا ماه هر شب تو را به یاد من میآورد میخواهم فراموشات کنم اما این ماه با هیچ دستمالی از پنجرهها پاک نمیشود
یک بار دیگر دلم را قانع کردم فراموشت کند اما این دفعه برای فراموش کردنت نه سیگار کشیدم و نه دلتنگی و این یعنی پایان من و تو
خاموشی بهانه است مشترک مورد نظر قصد فراموشی دارد
فراموش می شوم راحت تر از رد پایی بر برف که زیر برفی تازه دفن می شود راحت تر از خاطره ی عطر گیجی در هوا که با رهگذری تازه از کنارت رد می شود
یادت هست ؟ جــناق می شکستیم می گفتیم : ” یادم تــــو را فرامــــوش ” ولی امـــــــروز تمام استخوانهـــــایم شکــــــــسته باز هم تو را فراموش نکردم !
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}